من سگم/:
تو خونه نشسته بودم:ی گاز کوچولو از لپ خواهر کوچولوم برداشتم:مامیه عزیزم خیلی جدی و با داد و فریادددددددد گفت:زود باشید بریم درمانگاه واسه بچه امبول {هارررررررری}بزنیم. من دیگه حرفی ندارم چون نتیجه گرفتم ک من سگگگگگگگم :|
نظرات شما عزیزان: